“من کیستم ؟”کوتاه ترین سوال بی جواب جهان .
بی جوابیی که به اندازه عمر جهان کِش آمده است .
چه کسی می تواند درباره “من” اش حرف بزند؟
چه کسی با دیدن آسمان خواهد دانست چقدر از عمق آسمان را دیده است ؟
“من” ها قله های کوه های یخی اند و اندازه توصیفشان به اندازه آشکاری شان است .
من می توانم درباره منم تا آنجا بگویم که تا امروز دیدمش و شناختمش .
“من” ها با هر بار دیده شدن به شگفتی می شکفند.
هیچ منی شرم آور و پوچ نیست .هیچ منی دور انداختی و احمق نیست. .
هر بار که با مهربانی دست من تان را بگیرید ،از هر پنجره تازه ای که باز می کند بهت زده می شوید.
خودتان را به تجربه دیدنش بیندازید . اول بار هیچ نمی بینید ، ادامه دهید .
دوم هم چیزی نمی بینید ،به دیدن ادامه دهید .
شاید سوم هم نبینید، اما چشم هایتان را گشاد تر کنید و به ایمان تان زل بزنید .
نورش از دلِ سیاهِ شک بیرون میاید .
بیرون میاید….
و آنقدر شادی می آورد ،آنقدر مستی دارد که تا لحظه مرگتان از زندگی سیراب خواهید بود .
با غریب ترین و دور ترین موجود زندگی تان، با من تان آشتی کنید…
عکس : مجموعه شخصی ،استکهلم
یک پاسخ
عاشق اینم صبح به اینجا سر بزنم و برای کل روزم خوراک داشته باشم
