شکفتن جراحتی ابدی دارد . دانه هرگز به هویت دانه بودن برنخواهد گشت .
او به رنج تغییر تسلیم می شود .
تمام دانه گی اش را در رگ های زمین حل می کند و رخنه پذیر خون سرخ شادی می شود.
این سرنوشت بی قرار دانه است که زیر پوستش لذت نیستی کمین کرده است .
هزار تکه می شود و مرگ کوچکش رویایی تازه در خوابی دیگر است .
تن تُرد خاک ترک می خورد و از اشتیاق دانه هیچ می ماند .
رد و نشانش در دامن بی امان باد می رود.
دانه در شگفتی مرگش، ابدی می شود .
دانه چشم دوختنی نامرئی ست که به جوانی هر درخت سلام می کند…
2 پاسخ
عالی 👏👏👏
ممنونم 🙏