شکفتن جراحتی ابدی دارد…

شکفتن جراحتی ابدی دارد . دانه هرگز به هویت دانه بودن برنخواهد گشت .

او به رنج تغییر تسلیم می شود .

تمام دانه گی اش را در رگ های زمین حل می کند و رخنه پذیر خون سرخ شادی می شود.

این سرنوشت بی قرار دانه است که زیر پوستش لذت نیستی کمین کرده است .

هزار تکه می شود و مرگ کوچکش رویایی تازه در خوابی دیگر است .

تن تُرد خاک ترک می خورد و از اشتیاق دانه هیچ می ماند .

رد و نشانش در دامن بی امان باد می رود.

دانه در شگفتی مرگش، ابدی می شود .

دانه چشم دوختنی نامرئی ست که به جوانی هر درخت سلام می کند…

به اشتراک بگذارید

عضویت در خبرنامه

2 پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط