شلیک مستقیم روزانه!

از هم پاشیدگی روان و از بین رفتن انسجام مغز و قلب یکی از عوارض انفجار ثانیه ای اطلاعات در دنیای حال حاضر ماست.

بدن و ذهن ما به سادگی می تواند توسط محیط اطراف تحت تاثیرات منفی قرار بگیرد .

این تاثیر می تواند در گستره ای از آسیب های محیط زیستی تا مسائلی که محیط های اطلاعاتی می توانند برای بدن و مغز به وجود بیاورند دسته بندی شود. اختلالات جسمی ،ذهنی و فکری از عوارض در معرض قرار گرفتن بیش از اندازه اطلاعات است.

 

خانواده سمی

در علم عصب شناسی ،قانونی به نام هِب وجود دارد که می گوید نورون هایی که در یک زمان و مکان  فعال می شوند می توانند همزمان شلیک و با هم در یک موقعیت سیم کشی شوند. بیایید این موضوع را با مثالی از کارکرد یکی از هورمون های بدن بررسی کنیم.

هورمون کورتیزول و یا همان هورمون استرس ،معمولا در موقعیت های دفاعی و یا در مواقع خطر مانند ستیز و گریز ترشح می شود و بدن را در حالت آماده باش برای مقابله با مشکل پیش رو قرار می دهد. وقتی ما در معرض دائمی اطلاعات حاوی موئلفه های اضطراب ،نگرانی و یا ترس قرار می گیریم هورمون کورتیزول موقعیت را جدی فرض کرده و ترشح می شود . بعد از مدتی مغز تمام موقعیت های فرضی و مجازی  استرس زا را زنگ خطر و جدی قلمداد کرده و بدن را وادار به ترشح هورمون کورتیزول به شکل پایدار و مداوم می کند.

از طرف دیگر وقتی ما در معرض حجم اطلاعاتی که  هورمون استرس را ترشح می کند  قرار می گیریم ،مغز به سرعت شروع به دسته بندی اطلاعات آلوده جدید می کند. این مرحله ،اولین قسمت از قانون هب در شناسایی هم خانواده ها است.

اطلاعات منفی جدید در در نزدیک ترین طبقات احساسی  و با مشابه ترین خاطره ها مانند تجربیات ترس ،خشم ، نگرانی و اضطراب در  یک گروه  قرار می گیرند. اطلاعات تازه در کوتاهترین زمان نظم داده می شوند تا از سطح هوشیاری ما سریع تر خارج شوند تا بدن بتواند از موقعیت حساس کنونی بیرون آمده و به فعالیت های عادی خود بپردازد.

مغز اطلاعات اضطرابی جدید را در طبقه مشابه خاطره ها و  تجربه های گذشته گذاشته و آنها را برچسب گذاری و در یک خانواده قرار می دهد. حالا ما با یک دسته نورون ها فعال ، یک خانواده رو به رشد سمی و یک جریان قوی استرس زا مواجه هستیم که به شکل مداوم در چرخه مغز – بدن ما فعالیت می کنند .

این فعالیت به مرور منجر به طیفی از اختلالات جسمی و فکری ،از پریشانی ها ذهنی و ناتوانی در تصمیم گیری گرفته تا اختلال در روند ترشح هورمون های دیگر می شود. از طرف دیگر حمله هر روزه اطلاعات متنوع به ذهن باعث اختلال در کارکرد طبیعی مغز برای پیروی از دستورالعمل های زیستی که دارد نیز خواهد شد.

 

بدن ،برده یا هیولا؟

بدن ماهیت بی طرف دارد و خودش را  با آزادی های انتخاب ما هماهنگ می کند . در هنگام ورود اطلاعات این ما هستیم که افسار را در دست داریم، اما در مرحله بعد که مرحله پردازش و جای گیری اطلاعات در مغزچه های بدن و مغز اصلی است متاسفانه ما آزادی چندانی نداریم و می توانیم به بردگانی در دست هیولاهای  مغز و بدنمان تبدیل شویم .

 

 اطلاعات مسموم دست به کار می شوند.

اطلاعات دسته بندی شده جدید بعلاوه احساسات پنج گانه ما ملاتی را برای ساختن یک باور آماده می کنند تا دلیل علاقه به این نوع اطلاعات برای مغز روشن شود .

(قانون هب و ساختن جاده های نورونی برای جریان های فکری خاص را به خاطر بیاورید.)

مغز وفادار، علائق و تمرکز ما را رصد و پیگیری می کند و حفظ آنها را در دستور کار اصلی خود قرار می دهد. حالا ما با روند شکل گیری باورهایی آلوده ، روبرو می شویم که فرمان ساخت آنها را از قبل داده ایم .

ذهنیت های جدید یا در جایگاه یک نگرش تازه، و یا به عنوان یک مُهر تایید  روی یک باور قبلی، در لایه های ذهنی و فکری ما ذخیره می شوند . اما آیا این نگرش های موقت و یا بینش های  بلند مدت ،باورهایی دوستانه و در راستای حمایت از ما خواهند بود؟

متاسفانه جواب منفی است و ما به مرور زمان با یک مسمومیت روانی خزنده مواجه خواهیم شد .

تحریک پذیری یک سوغات چرنوبیلی  

شاید ما دقایقی در معرض اطلاعات سمی قرار بگیریم . اما دست به مهره در شطرنج مغز – بدن حرکت محسوب می شود و پروسه پردازش اطلاعات سمی برای خارج شدن از  حوزه هوشیار و جاگیری در لایه های ذهنی و فکری  بدن،  بدون عوارض و خروجی نخواهد بود .

تحریک پذیری بالا یکی از مواردی است که به دلیل ورود غیر مجاز حجم زیاد اطلاعات بویژه اطلاعات منفی  به محیط مغز- بدن ایجاد می شود. تحریک پذیری می تواند به مرور زمان  به عنوان یک سبک زندگی خود را به ما تحمیل کند و روابط انسانی را در سطوح متفاوت دچار تنش کند.

واکنش های هیجانی مداوم به هر آنچه روبروی فرد قرار می گیرد ، آشفتگی ،ناتوانی در تامل و پایین آمدن قوه درک مسائل، از نشانه های تحریک پذیری است.

هزینه هایی که پای ژن ها هم نوشته می شود.

هر چقدر بار هیجانی و عاطفی اطلاعات ورودی بیشتر باشد بدن فشار بیشتری برای انجام دستوراتی بر خلاف طبیعت خود تحمل خواهد کرد .جسم و روان در یک جریان دائمی تنشی قرار می گیرد که می تواند باعث تغییر در روند ساختارهای طبیعی ترمیم و بازسازی شود .

ورود بی وقفه اطلاعات به ویژه اطلاعات اضطراب زا به جسم هوشمند خبر خوبی در برای آینده بدن نخواهد بود . آلودگی اطلاعات منفی می تواند توانایی خوانش کد های سلامتی روی ژن های ما نیز تحت تاثیر قرار دهد .

چه کسی امشب نگهبان قلعه است.

قلعه مغز-بدن ، بدون نگهبان به مرور دچار بی نظمی و تخریب خواهد شد . موجودیتی که برای بقا نیاز به پالس های تمرکز و آرامش به شکل متعادل نیاز دارد ،حالا  شبیه کارگاه آهنگری بی وقفه در معرض آسیب های جدی تکانه های تنش زا قرار می گیرد .این باعث می شود بدن همواره در ضعیف ترین حالت  بقا قرار بگیرید و در مواقع نیاز، نتواند کارایی لازم را در برابر چالش ها نشان دهد .

آیا من مسمومیت روانی دارم ؟

اطلاعات منفی همچون ذرات نامرئی مواد رادیواکتیو در اطراف ما وجود دارند.

شاید هرگز  نتوانیم جلوی انتشار رادیواکتیو اطلاعاتی که هر ثانیه در جهان ما در جریان است  را بگیریم .اما حتما می توانیم در معرض آن بودن را در چارچوب مشخصی قرار دهیم .

یک راه سنجش میزان در خطر بودن آن است که تشخیص دهیم که چقدر به روند زندگی مان هوشیار هستیم . گاهی وقت ها مغز آنچنان تحت فشار قرار گرفته است که مدتی زمان می برد تا متوجه این موضوع بشویم که مغز  تحت فشار قرار گرفته است.

یک تست هوشیاری این است که فرد خود را برای پیدا کردن  راه حل های جدید و  کاربردی برای مسائل قدیمی که همچنان باقی مانده اند ، محک بزند. درصد میزان خلاقیت در زندگی واقعی می تواند به ما چشم اندازی از میزان خستگی و سِرشدگی مغزمان  به ما بدهد.

حالِ جهان چطور است ؟

جهان مانند بدن بزرگی است که هر لحظه میلیون ها سلول در او می میرد و زاده می شود .تولد باورهای ناقص الخلقه ، آلودگی دائمی محیط روانی و فکری و اختلالات جسمی هدیه انفجار چرنوبیل اطلاعات عصر حاضر است .

بهای ارضای کنجکاوی لحظه به لحظه دانستن حال جهان ،به قیمت کم شدن عمر بیولوژیکی ،روانی و ذهنی ما خواهد بود.

آیا واقعا حاضرید این بها را بپردازید؟ پس خبر بعدی را کلیک کنید!