این تبلور روح زنانه جهان است!
صدای معصومیتی که قرن ها شکنجه و سرکوب می شود . سفرش حالا به جغرافیای سوگواری به نام ایران رسیده است .
روح ویران کننده و آفریننده زنانه که برای فراموشی ،نادیده گرفته شدن و تقلیلش به زبان ها و شکل های مختلف از هیچ کوششی دریغ نشد . مهربانی و درایتی که برای تحقیر و بی ارزش شمردنش قرن ها کمر همت بسته شد .
حالا امروز چشم زمین در اینجا بیدار شده ، تشنه و بی قرار روح مادرانه و زنانه خویش است و می خواهد فرزندانش را پس بگیرد .
لطافت روح خلقت جهان، استاد و راهنما نمی خواهد ، او می داند چگونه راه نفس کشیدن را باز کند چگونه بمیراند و بیافریند. او هویت نیرومند و زیبای خودش را می شناسد و مقهور هیچ داستان شیطانی نمی شود.
این زخمی ست که کرامت تاراج رفته زنانه آن را خوب می شناسد.
روح زنانه سرزمینی باوقار بیدار شده و دست روی آتش قلبش گذاشته است و می خواهد طناب پوسیده تحجر را از دور لطافت تنش باز کند .
هیچ راهی جز کرنش خردمندانه در برابر ذات قدرت خلاقش ،نمی تواند شکفتن ،آرامش و نور را به ارمغان بیاورد!
آخرین نظرات: