چند روز قبل داشتم کارهایی که توی چک لیستم بود رو برای مربی ام می فرستادم . آخر چک لیست ،زیر ستون نکات مثبت علامت گذاشتم . ( این علامت نشونه انجام نشدن اون کار هست .)
در ادامه اش برای مربی ام نوشتم : «بعضی روزها اتفاقی می افته که توان اینو داره که کل روز رو تحت تاثیرقرار بده و امروز یکی از اون روزها بود …»

منظورم این بود که روز سختی بود پیدا کردن نکته مثبت سخت تر .

اما اتفاق جالبی افتاد. وقتی فرداش مربی ام ارزیابی رو‌ز قبل رو انجام داد ، بعد پیشنهادها و راهنمایی هاش گفت :

“دقیقا بعضی اتفاق ها این قابلیت رو داره که تمام روز رو مال خودش کنه .، خوشحالم که همچین تجربه ای داشتی.”
!اینو شنیدم و گفتم چه جالب برداشتش کاملا مثبت بود در حالیکه منظور من ، شدت منفی بودن ماجرا بود.

اما اون روز در ادامه اش اتفاقی پیش اومد که توی لیست ناممکن ترین اتفاقاتی بود که می تونست بیفته . ماجرا این بود که دقیقا همون اتفاقی که روز قبل باعث شد همه چی خاکستری بشه ، روز بعد توی چرخش غیر منتظره شد همون اتفاق عجیب خوبی که انتظارش رو‌ نداشتم !

عصر به مربی ام ماجرا رو توضیح دادم و گفتم این اتفاق معنی اش برای من اینکه “وقتی چیزی زیر مجموعه “نکات مثبت ” بره ( حالا هوشیار یا ناهوشیار ) و دید ناظرشخص سوم هم اونو بی قضاوت مثبت ببینه ، اتفاق ها ظاهرا چاره ای جز همراه شدن با نگاه جدید ندارند “.

…با اعتماد بیشتری تکرار کردم

دیدم آره وقتی چیزی را از “دسته بدها” ببری زیر “دسته خوب ها “و چشم بی قضاوتی هم مهر کنه به خوب بودنش ،اون اتفاق ناخوب استحاله میشه به اتفاق خوب .

اون ماجرا حتی اگه خودش هم نخواد مجبور میشه جواب دیگه ای بده به نگاه جدیدی که بهش شده.

سالها پیش درباره ‘اثر ناظر در فیزیک کوانتوم’ و ‘اتحاد مشاهده گر و مشاهده شونده ‘ در عرفان مولانا خونده بودم .و ماجرا به شکل خیلی خلاصه از این قراره که که “مشاهده کننده روی مشاهده شونده به طرق مختلف تاثیر میگذاره” .

از اون زمان بارها در سطوح متفاوت هوشیارانه این بازی رو تکرار و تجربه اش کردم . اما این بار اتفاق تازه ای بود که “بدون دخالت مستقیم خود شخص هم ! می تونه جنس اتفاقی در زندگیش تغییر کنه !”

امیدوارم بتونم بعدتر بیشتر درباره اش
بنویسم …

اینطور به نظر میرسه “واقعا می تونیم به روش هایی حتی ناخوداگاه ، اتفاقات را ناچار به افتادن و اومدن به حالت خوشایند و دلخواه کنیم.

این از عجیب ترین حس های انسانیه و واقعا چی جز داشتن قدرت تغییر ،میتونه حس خوب آزادی بیاره ؟!